غلامرضا سلامی
مشاور وزیر راه
به نظر میرسد بخش زیادی از مردم هنوز از تبعات و مشکلات اقتصادی که پرداخت یارانه نقدی بدون برنامه و پشتوانه به دنبال دارد، آگاهی و شناخت دقیقی ندارند و متاسفانه افرادی این موضوع بسیار مهم اقتصادی را تبدیل به ابزار خود برای جلب رای بیشتر و بازی با افکار عمومی کردهاند. در حالی که اگر مردم با نگاهی به گذشته به یاد بیاورند که همان یارانه دوره گذشته نیز پس از زمان کوتاهی اثر خود را از دست داد و پیامدهای تورمی بزرگی را بر جای گذاشت بهطوری که کاملا معیشت آنها را تحت تاثیر قرار داد، چنین وعدههایی آنها را فریب نمیدهد. از این رو به نظر میرسد باید رسانهها و جراید با یادآوری اتفاقات گذشته و تورمهای افسار گسیخته سالهای گذشته آگاهی و درک مردم را نسبت به بحرانهایی که این وعدههای پوپولیستی به همراه دارد، بالا ببرد.نکته دیگر این است که منبع پرداخت این یارانه باید مشخص شود. فردی که وعده پرداخت ۲۵۰ هزار تومان یارانه میدهد، باید مشخص کند که این مبلغ را از چه مسیری و بر مبنای چه درآمدی به مردم خواهد پرداخت. بودجه دولت کاملا مشخص بوده و در حال حاضر با کسری روبهرو است و منابع درآمدی نفتی و مالیاتی جدیدی هم ایجاد نشده که پول آن را به شکل یارانه بین مردم توزیع کند. از این رو کاملا روشن است که باید برای تحقق وعدههای یارانهای مذکور، متوسل به منابع بانک مرکزی و چاپ پول شوند و این پا نهادن در مسیر تورمهای سرسامآور است. نتیجه اینکه بعد از مدت کوتاهی مبالغ دریافتی یارانه بیاثر شده و وضع مردم به دلیل بیثباتی اقتصادی ناشی از تورم حتی بدتر از قبل خواهد شد. در همان دوره اول پرداخت یارانه نیز بنا بر آن بود که با حذف یارانههای حاملهای سوخت مبلغ مابهالتفاوت بهعنوان یارانه پرداخت شود که مبلغ بسیار کمتری نسبت به آنچه پرداخت شد، بود. اما دیدیم که برای اهداف سیاسی و ایجاد محبوبیت چه بار بزرگی بر دوش اقتصاد ایران قرار داده شد.
از سوی دیگر ممکن است افرادی ادعا کنند که قصد دارند پول نفت را مستقیما تحت عنوان یارانه به مردم پرداخت کنند، اما نکته اینجاست که بخشی از درآمد صرف توسعه و تجهیز میادین نفتی و ساخت پالایشگاهها میشود، بخش بزرگی از آن به صندوق توسعه ملی رفته و صرف پروژههای توسعهای و زیرساختی میشود و بخش دیگر پول هم در بودجه جاری و عمرانی کشور هزینه میشود. در عین حال بدهیهایی که از دولت باقی مانده و هر ساله بر میزان آن اضافه میشود، درآمدهای چند سال آتی نفت را هم پیشخور کرده و عملا مبلغی برای اعطای یارانه به مردم باقی نگذارده است. حتی اگر همه اینها را کنار بگذاریم و بخواهیم پول نفت را مستقیما به مردم بدهیم، دقیقا معادل این است که از بانک مرکزی استقراض کرده یا پول چاپ کنیم. چرا که انجام چنین کاری دقیقا همان تورمهای قابل توجه را به دنبال خواهد داشت. سالهای سال چنین تجربهای را داشتهایم و از پیامد منفی آن ضربه خوردهایم.راحتترین کار برای هر دولتی چاپ پول و روآوردن به منابع بانک مرکزی است، ولی آثار و پیامدهایی که چنین اقدامی برای اقتصاد در هر دولت و در هر کشوری به دنبال دارد، چنان وحشتناک است که در هیچ جای دنیا شاهد چنین سیاستی نیستیم. تجربه چند سال اخیر کشور و سیاستهای پوپولیستی که سوار بر همین سیاست چاپ پول بود در اذهان بسیاری از کارشناسان هنوز باقی مانده است. کاری که در زمینه مسکن مهر انجام شد آن بود که با چاپ پول، برای عدهای، خانههایی آن هم با شرایطی بسیار نامناسب ساخته شد. نتیجه این بود که پایه پولی کشور به ناگاه چند برابر شد و تورمهای ۳۰ تا ۴۰ درصدی را تجربه کردیم. در واقع از جیب همه مردم هزینه شد تا وعدهای غیر عملیاتی و پوپولیستی ممکن شود.